در همه ی این لحظات میدانستم که قوی ماندهام و علیرغم این فکر که الآن است که بزنم زیر همهاش باز هم قوی خواهم ماند. اما مگر آدمی چه قدر میتواند تلاش کند و نتیجهای نگیرد؟ چه قدر میتواند تحمل کند و هیچ نگوید؟ چه قدر میتواند بدود و به مقصد که هیچ، به استراحتگاه یا نقطه ی امنی هم نرسد و باز هم به دویدن ادامه دهد؟ چه قدر میتواند ببیند که تا اوضاع کمی بهتر میشود دیگریی بیاید و آسان گندی بهش بزند و برود و هیچ، بمانی و حوضت؟ نکه تسلیم شده باشم ها ولی امروز دوست دارم شکننده، خسته و امانبریده باشم. امروز دوست دارم به گوشهای بخزم و دور باشم، همین.
- ۰ نظر
- ۲۱ دی ۰۲ ، ۲۳:۲۵