یک لحظه بیشتر.
سه شنبه, ۶ مهر ۱۴۰۰، ۰۳:۵۲ ق.ظ
خیلی وقتا موقع خدافزی سعی میکنم یه لحظه بیشتر نگاه کنم، یه لحظه بیشتر بمونم و بیشتر مکث کنم، و اون یه لحظه واقعا برام جزو تلخ ترین چیزهاست. اون یه لحظه، لحظهایه که تصور میکنم بار آخره. بار آخره که صحبت میکنم با اون فرد،بار آخریه که میبینم اون فردو، بار آخریه که اون آدما هستیم،بار آخریه که.. اون یه لحظه برام مساویه با تشویش، اضطراب و ترس به همراه یه لبخند تلخ.. انگار که بخوام اون یه لحظه کش پیدا کنه.. انگار که بخوام چنگ بزنم به هرچیزی که میتونم تا نذارم اون چیز تموم بشه..
- ۰۰/۰۷/۰۶